سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خود رأیی ات، تو را می لغزاند و در مهلکه ها سرنگون می سازد . [امام علی علیه السلام]
 
پنج شنبه 86 اردیبهشت 20 , ساعت 10:36 عصر
برخى از نویسندگان مسیحى در اینجا نیز نوشته‏اند که‏ در دوره‏اى از عمر که اطفال دیگر، تمام اوقات خود را صرف بازى مى‏کنند محمد خردسال مجبور شد که تمام اوقات خود را صرف کار براى تحصیل معاش نماید آن هم یکى ازسخت‏ترین کارها یعنى گله‏دارى.

مورخین نوشته‏اند: ابو طالب بعد از سفر به شام و داستان بحیرا دیگر سفر تجارتى نکرد و بیشتر به حفاظت و تربیت رسول خدا(ص)همت مى‏گماشت، و در محافل بزرگان قریش و کارهاى اجتماعى او را با خود مى‏برد، در اجتماعات او را شرکت مى‏داد و احیانا با او در کارها مشورت مى‏کرد و حتى نقل شده که در جنگهایى که گاه گاه اتفاق مى‏افتاد و به عنوانى پاى قریش به جنگ کشیده مى‏شد، آن حضرت را با خود مى‏برد - که از آن جمله شرکت آن حضرت را در جنگهاى فجار ذکر کرده‏اند که براى ما از نظر تاریخى صحت آن به اثبات نرسیده و بلکه مورد تردید و شبهه است (1) - .

و چنانکه از خود آن حضرت نقل شده و مورخین نیز نوشته‏اند: در این خلال چند سالى هم چوپانى کرد و گوسفندانى را که از پدر و مادرش بدو رسیده بود و یا از کسان نزدیکش بود به دره‏هاى مکه مى‏برد و مى‏چرانید و این خود وسیله دیگرى براى پرورش روح و اجتماع قواى فکرى و آماده ساختن خود براى هدایت و رهبرى مردم در آینده بود.

زیرا محیط صحرا و بیابان براى آن حضرت که به دنبال جاهاى خلوتى مى‏گشت تا بهتر بتواند فکر و تامل در کارها بکند محیطى آماده و مهیا بود و پرورش گوسفندانى که بى دفاع‏ترین چهارپایان و ناتوانترین بهایم هستند تاثیر زیادى در قلب و روح وى براى تربیت افراد انسان و رهبرى فرزندان آدم داشت. و از همه بالاتر آنکه وسیله و فرصت‏خوبى بود تا از آن محیط شرک و آلوده به انواع مفاسد، فحشا، گناه، ظلم و بى عدالتى به محیطى آرام و دور از این مفاسد پناه برده و در آن زمانى که نمى‏توانست عملا با آنها به مبارزه برخیزد و قدرت این کار را نداشت‏به بیابان برود تا آن مظاهر فساد و مناظر رقتبار را نبیند.

و اینکه برخى از نویسندگان مسیحى در اینجا نیز نوشته‏اند که‏«در دوره‏اى از عمر که اطفال دیگر، تمام اوقات خود را صرف بازى مى‏کنند محمد خردسال مجبور شد که تمام اوقات خود را صرف کار براى تحصیل معاش نماید آن هم یکى ازسخت‏ترین کارها یعنى گله‏دارى (2) »علتى جز همان که در صفحات قبل گفتیم یعنى غرض ورزى و یا بى اطلاعى ندارد، زیرا همان گونه که گفتیم آن حضرت براى کسى گوسفند نمى‏چرانید و اجیر کسى نبود و گوسفند چرانى براى آن حضرت وسیله سرگرمى و پناه بردن به محیط آرام بیابان و فکر و تجمع حواس بیشتر بود.

بارى دیدنیهاى سفر تجارتى شام و پس از آن ورود در اجتماعات قریش و مشاهده رفتار آنها و اطلاع از جنگ فجار و کشت و کشتارهاى بیهوده و شنیدن قصاید افتخار آمیز شعراى نامى عرب در بازارهایى که به مناسبت اجتماعات و فصول در جاهایى مانند«عکاظ‏»و جاهاى دیگر تشکیل مى‏شد در روح کنجکاو رسول خدا(ص)که پیوسته از عادات زشت و تسلط جویانه قبایل عرب و مردم مکه رنج مى‏برد اثر عمیقى مى‏گذارد و او را براى مبارزه با این همه اخلاق ناپسند که گریبانگیر اجتماع شده بود آماده مى‏ساخت.

بیشتر دوست مى‏داشت تنها باشد و فکر کند و به اسرار و رموز زندگى و خلقت واقف شود و تا جایى که مى‏توانست‏با عادات ناپسندى که مى‏دید مبارزه مى‏کرد و اشتباهات اطرافیان را به آنها گوشزد مى‏نمود، در برخورد با مردم همیشه با مهربانى و خوش خلقى رفتار مى‏کرد، هرجا طرف معامله و داد و ستدى قرار مى‏گرفت جانب حق و عدالت را کاملا مراعات مى‏کرد و عملا راه و رسم زندگى صحیح انسانى را به مردم مى‏آموخت.

از همه بالاتر امانت و صداقت عجیبى بود که در زندگانى آن حضرت وجود داشت و در زندگى اجتماعى و برخوردها از او مشاهده مى‏شد، هیچگاه در خلوت و جلوت، در هیچ امر مالى و غیر مالى، در معاشرت با مردان و زنان، کوچکترین انحراف اخلاقى و خیانتى از او دیده نشد تا آنجا که هنوز سنین جوانى و دوران طوفانى زندگى را پشت‏سر نگذارده بود و شاید بیش از بیست‏سال از عمرش نگذشته بود که به‏«محمد امین‏»معروف شد و مردم مکه این لقب پرافتخار را به او دادند و هر کجا او را مى‏دیدند به همدیگر نشان داده و مى‏گفتند: - امین آمد!

حسن اخلاق و امانت و صداقت رسول خدا(ص)تدریجا زبانزد خاص و عام و نقل مجلس مردم در هر کوى و برزن گردید و آن حضرت را محبوب مردم مکه گردانید، و همین جریان سبب باز شدن صفحه جدیدى در زندگى آن بزرگوار شد و یکى از اسباب و علل ازدواج آن حضرت با خدیجه بود.

لیست کل یادداشت های این وبلاگ